9دي را بايد گرامي داشت و از فراموش شدنش جلوگيري كرد زيرا حماسه بزرگ و تاريخي خلق شده در چنين روزي، نمايش قدرت فكري ملت ايران و قدرت نظام جمهوري اسلامي است.
، در سرمقاله شماره امروز روزنامه جوان آمده است:
9دي را بايد گرامي داشت و از فراموش شدنش جلوگيري كرد زيرا حماسه بزرگ و تاريخي خلق شده در چنين روزي، نمايش قدرت فكري ملت ايران و قدرت نظام جمهوري اسلامي است. 9 دي، يك حماسه بينظير تاريخي و تجلي «وحدت ملي» حول محور «ولايت فقيه» و رهبري حضرت امام خامنهاي (مدظلهالعالي) است.
مردم مؤمن و انقلابي ايران با خلق حماسه ماندگار و اعجاببرانگيز 9دي، ديانت، بصيرت، ولايتمداري، دشمنشناسي، وفاداري و تكليفگرايي خود براساس اسلام ناب محمدي (ص) را به نمايش گذاشتند. به طور قطع روز 9 دي، يومالله است چراكه در اين روز، ملت ايران تحت هدايتهاي الهي و عنايات ائمه اطهار و خصوصاً حضرت اباعبداللهالحسين (ع)، بزرگترين توطئه خارجي و فتنه داخلي عليه انقلاب اسلامي و نظام ولايي را در هم شكست.
بنابراين 9دي را ميتوان از نقاط عطف تاريخي در فرآيند و عرصه تقابل راهبردي و مبارزه مستمر و دائمي ميان انقلاب اسلامي و ملت ايران، با نظام سلطه و شبكه استكبار دانست. تأمل در اين نقطه عطف تاريخي نشان ميدهد خودجوشي و مردمي بودن از ويژگيهاي اصلي و برجسته اين حماسه تاريخي است.
اين خروش مردمي به صورت گسترده و فراگير در سراسر كشور با حضور دهها ميليوني مردم نشئت گرفته از روحيه عاشورايي و انقلابي ملت ايران است. اين خروش و حركت خودجوش، تجلي و تبلور همزمان تولي و تبري يك ملت مؤمن و انقلابي است. ملت ايران با خلق حماسه 9دي، خشم مقدس و انزجار خود را از دشمنان و استكبار از يك طرف، و ميثاق، وفاداري و نصرت ولي فقيه را از طرف ديگر، به نمايش گذاشت. ملت ايران با اين كار خود كه كاري بود كارستان، تمامي دوستان و علاقهمندان به انقلاب اسلامي در سراسر جهان را خوشحال كرد و عصبانيت استكبار و مزدورانش را برانگيخت.
جبهه استكبار در 9 دي سال 88 با مشاهده حماسه ملت ايران به شدت عصباني شد و به همين دليل و با هدف كمك به فتنهگران و مجازات مردم حماسهآفرين، وضع و تشديد تحريمهاي ظالمانه عليه جمهوري اسلامي را در دستور كار خود قرار داد. شكست دادن فتنهاي كه غربيها براي پديد آوردن آن در ايران بيش از 20 سال كار كرده بودند، كار بزرگ ملت ايران در 9 دي بود. امريكاييها و همپيمانانشان، هرگز تصور نميكردند ملت ايران بتواند بزرگترين تهديد و توطئه عليه انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي را به يك فرصت تبديل كند.
اما ملت ايران اين كار بزرگ را انجام داد و با افشاي جريان نفاق جديد در جامعه اسلامي و جراحي غدههاي سرطاني، انقلاب و نظام را براي چندين دهه بيمه كرد و زمينههاي فتنه بعدي را از بين برد. با نگاهي تيزبين و بصيرتي نافذ، ميتوان دريافت كه آن حادثه بينظير در 9 دي، انقلاب را تداوم بخشيد و عوامل ماندگاري اين انقلاب توحيدي را تقويت كرد.
در يك كلام اگر بخواهيم عظمت حماسه 9 دي را فهم و درك نماييم، بايد به ريشهيابي فتنه 88 بپردازيم و ماهيت و ابعاد اين توطئه بزرگ و پيچيده را مورد توجه قرار دهيم. با كشف ماهيت فتنه و اهداف براندازانه آن، خيانت جريان فتنه و سران آن آشكارتر ميشود. فتنه 88 از آنجا كه بيگانگان طراح اصلي آن از سالها قبل بودند، يك فتنه امريكايي ـ صهيونيستي است. عدهاي تصور ميكنند حوادث سال 88 در مقطع انتخابات و پس از آن، نزاع بين دو رقيب بود كه با اشتباهات مسئولان نظام و دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي همراه و خسارتبار شد. كساني كه چنين تحليلي را از حوادث آن سال ارائه ميكنند و براساس چنين تحليلهايي به دنبال رفع حصر برخي سران داخلي فتنه ميباشند، يا ناآگاه و بيبصيرت هستند و يا خود به نوعي به اردوگاه فتنهگران تعلق خاطر دارند.
واقعيت اين است كه حوادث سال 88، نه ريشه در مناظرهها و سوءتفاهمها دارد، نه ريشه در مسائلي چون واژههاي مطرح شده از سوي رئيسجمهور وقت مانند كلمه «خس و خاشاك» دارد بلكه اين حوادث بر اساس يك نقشه طراحي شده از قبل پديد آمد. نقشهاي كه بيگانگان و خصوصاً امريكاييها، صهيونيستها و برخي از كشورهاي اروپايي براساس تجاربشان در انقلابهاي رنگي ايجاد و در كشورهايي چون اوكراين و گرجستان براي ايران هم طراحي كرده بودند.
غربيهاي ناكام در شكست دادن انقلاب اسلامي و براندازي جمهوري اسلامي در دهه اول با توطئههايي چون كودتا، ترور رهبران انقلاب، غائلههاي تجزيهطلبي و تحميل يك جنگ هشتساله، به اين جمعبندي رسيدند كه تنها راه شكست انقلاب و تضعيف و براندازي جمهوري اسلامي، قرار دادن مردم در برابر انقلاب و نظام اسلامي است.
آنان براساس چنين نظريه و راهبردي مجموعهاي از اقدامات را از دهه دوم انقلاب به بعد براي زمينهسازي جهت فروپاشي از درون انجام دادند. در دوره اصلاحات، غربيها نيروهاي داخلي مستعد را براي انجام تغييرات اساسي در ايران شناسايي و با آنان ارتباط برقرار كردند. اجلاس برلين در سال 1379، يكي از نمونههاي اين ارتباط است.
مؤسسات، سرويسهاي جاسوسي و سفارتخانههاي غربي در گذر زمان با شناسايي، ارتباطگيري و زمينهسازي پس از 20 سال كار و سرمايهگذاري و ايجاد شبكههاي ماهوارهاي، به اين جمعبندي رسيدند كه انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري زمان مناسبي براي اجراي يك انقلاب رنگي در ايران است.
جريان اشرافيت قدرتگرا و تماميتخواه، با استخدام جريانهاي روشنفكري غربگرا و عناصري از نيروهاي با سابقه انقلابي كه دچار دگرديسي معرفتي شده بودند، بازيگري در داخل كشور براي اجراي انقلاب رنگي و انجام يك كودتاي مخملي در ايران را بر عهده گرفت.
رفتارشناسي جريان فتنه و عوامل اصلي آن نشان ميدهد كه آنان از سال 1387 و چندين ماه مانده به انتخابات در 22 خرداد 1388 طبق نقشه انقلاب رنگي، به مقدمهسازي براي ايجاد ترديد در مردم نسبت به سلامت انتخابات روي آوردند. تشكيل كميته صيانت از آرا براي اولين بار در تاريخ انقلاب اسلامي در اواخر سال 1387 در فضاي القاي شبهه نسبت به سلامت انتخابات و امانتداري نظام از رأي مردم يك نمونه از اين اقدامات است.
شبكهسازي اجتماعي در فضاي مجازي، انتخاب يك رنگ شبيه انقلابهاي رنگي در ديگر كشورها، تحريك هواداران و تمرين به صحنه آوردن آنان با شعارهايي چون «اگر تقلب نشه، ميرحسين رئيسجمهور ميشه» و «اگر تقلب بشه، ايران قيامت ميشه»، همگي در روزهاي منتهي به انتخابات، حكايت از متفاوت بودن انتخابات سال 1388 با تمامي انتخابات پيشين مينمود. نظرسازيها مبتني بر پيروزي قطعي آقاي موسوي و انتشار گسترده آن در رسانههاي داخلي و شبكههاي ماهوارهاي و فضاي مجازي، اعلام پيروزي از سوي موسوي قبل از شمارش آرا، بخش ديگري از اين سناريوي خطرناك بود.
ادعاي تقلب و درخواست ابطال انتخابات از سوي موسوي، كروبي و افراد و گروههاي همسو با آنان، بخش اصلي اين سناريو بود. كليدواژه «تقلب» در انتخابات دروغ بزرگي بود كه جريان فتنه با تمركز بر آن، تصور ميكرد با شعار دفاع از حقوق و رأي مردم آنان را به خيابانها كشانده، با لشكركشيهاي مستمر خياباني، انجام تحصنها و گسترش نافرماني مدني، ميتواند نظام اسلامي را تسليم خود و حاميان خارجياش نمايد.
اين تصور كه فريب مردم در نقطه كانوني آن قرار داشت و جريان فتنه متكي به شعارها و سابقهاي كه در انقلاب داشت معتقد بود نتيجه خواهد داد، سبب شد فتنهگران بيرحمانه و نانجيبانه، تمامي ارزشها، امام، رهبري، اسلام و جمهوريت نظام را مورد هجوم قرار دهند. آنان به چيزي جز پيروز شدن در اين مسير خائنانه نميانديشيدند، فلذا تمامي پلهاي پشت سر را براي بازگشت به دامان نظام و ملت به دست خود خراب كردند.
حرمتشكني روز عاشورا، نقطه اوج خراب كردن اين پلهاي پشت سر است اما برخلاف تصور آنان، ملت ايران پس از حرمتشكني روز عاشورا از سوي جريان فتنه، به صحنه آمد و با خلق حماسه 9 دي، شعلههاي فتنه را فرو نشاند و بدين صورت بزرگترين و خطرناكترين توطئه عليه انقلاب اسلامي را در هم شكست.